ترنم

اسم دخترانه ترنم دارای معانی زیبا و لطیف است که به موسیقی و آهنگ اشاره دارد:

معنی اسم

ترنم به معنای خواندن و زمزمه کردن شعر یا آواز، نغمه و سرود به حالت موسیقایی است. این نام به وضوح به زیبایی و لطافت موسیقی و هنر اشاره دارد و به احساسات و عواطف مرتبط با صدا و آهنگ می‌پردازد.

در واقع، ترنم به معنای:

خواندن شعر و ترانه: اشاره دارد به زمانی که فردی شعری را با آهنگ و ملودی خاصی می‌خواند و این عمل می‌تواند احساسات را به شکلی زیبا منتقل کند.

زمزمه کردن یک نغمه: به معنای زمزمه‌ای آرام و ملایم است که معمولاً با صدای پایین انجام می‌شود و می‌تواند حسی از آرامش و زیبایی را به وجود آورد.

نغمه و سرود: به کلیه‌ی آثار موسیقایی که با صدای انسان اجرا می‌شوند، اشاره دارد و نشان‌دهنده‌ی هنر و خلاقیت در بیان احساسات از طریق موسیقی است.

احساس مثبت

انتخاب نام ترنم می‌تواند نشان‌دهنده آرزوهای والدین برای فرزندشان باشد تا او به عنوان فردی خلاق، هنرمند و با احساس در جامعه شناخته شود. این نام به فرد احساس لطافت و زیبایی می‌دهد و می‌تواند او را به سمت جستجوی هنر، موسیقی و زیبایی‌های زندگی هدایت کند.

لغت نامه دهخدا

ترنم. [ ت َ رَن ْ ن ُ] ( ع مص ) سراییدن. ( دهار ) ( مجمل اللغه ). سراییدن و برگردانیدن آواز. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). سراییدن و سرود. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). و با لفظ رستن مستعمل. ( آنندراج ). غنا، خواندن نیکو و خوش گردانیدن صدا.

فرهنگ معین

(تَ رَ نُّ ) [ ع. ] (مص ل. ) سراییدن، آواز خواندن.

فرهنگ عمید

۱. آواز خواندن، زمزمه کردن به آواز خوش.
۲. آواز.

فرهنگ فارسی

آواز، خواندن، زمزمه کردن به آوازخوش
۱-( مصدر ) سراییدن آواز گردانیدن. ۲- ( اسم ) آوازه خوانی. ۳-( اسم ) آواز نیکو سرود نغمه. جمع: ترنمات.

فرهنگ اسم ها

اسم: ترنم (دختر) (عربی) (هنری) (تلفظ: tarannom) (فارسی: تَرنّم) (انگلیسی: tarannom)
معنی: خواندن و زمزمه کردن شعر، آواز، نغمه و سرود به حالت موسیقایی، خواندن شعر، ترانه، و مانند آن ها به حالت موسیقایی و معمولاً با صدای پایین، زمزمه کردن یک نغمه، نغمه، سرود

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تَرَنُّم، در لغت به معنی خواندن شعر با صوت یا آواز خوش، اما در اصطلاح موسیقی به مفهوم خواندن هجاهایی غالباً بی معنی است که با عنوان «الفاظ نقرات» در تصنیف های کلاسیک ترکی و ایرانی در سده های ۹ تا ۱۲ق/۱۵ تا ۱۸م متداول بوده است.
در دورۀ جاهلیت و صدر اسلام واژۀ ترنم به مفاهیمی چون صدای بغ بغوی کبوتر، غرش رعد، غژغژ کمان و همچنین اصوات آلات موسیقایی چون چنگ و عود اطلاق می شده است. در همین دوره دو واژۀ انشاد و غنا، به معنی «خواندن شعر به آواز خوش» رایج بوده است؛ اما از سدۀ ۲ تا ۸ق/ ۸ تا ۱۴م، واژۀ انشاد معنی «دکلمه» را به خود گرفته، و غنا نیز به معنی آواز درآمده است و در پی آن خواندن شعر کلاسیک به حالت آوازی «ترنم» نامیده شده است. 
نویباور، ایکهارد، «ترنم و ترنوم در شعر و موسیقی»، ج۱، ص۲۷- ۲۹، ترجمۀ سیاوش بیضایی، همان، ۱۳۸۴ش، س ۷، شم ۲۸.
در فرهنگ شاعران عرب، زمانی که شعر با لحن یا ملودی اجرا می شده، اما دارای وزن موسیقایی (ایقاع) خاصی نبوده، ترنم و یا تلحین نامیده می شده است. از این رو خواندن اشعار عامیانه، شعر کلاسیک، متون مذهبی، آواز ساربانان (حدی) و سرانجام قرائت قرآن، همه ترنم نامیده شده است. 
نویباور، ایکهارد، «ترنم و ترنوم در شعر و موسیقی»، ج۱، ص۲۷- ۲۹، ترجمۀ سیاوش بیضایی، همان، ۱۳۸۴ش، س ۷، شم ۲۸.
در سدۀ ۹ق در ایران عبدالقادر مراغی (د ۸۳۸ق) واژۀ ترنم را کماکان به معنی خوش خوانی یا ادای «نغمات طیبه از حلوق انسانی» به کار می برد. 
مراغی، عبدالقادر، شرح ادوار، ج۱، ص۲۴۵، به کوشش تقی بینش، تهران، ۱۳۷۰ش.

ویکی واژه

خواندن شعر، ترانه و مانند آنها به حالت موسیقیایی و معمولا با صدای پایین،
سراییدن، آواز خواندن، زمزمه کردن یک نغمه، آواز، سرود.

جملاتی از کلمه ترنم

گل درون پرده شب در خواب ناز و بامداد میکند بلبل ترنم تا شود بیدار گل
می از چنگ شیرین لبان کرده نوش به چنگ ترنم سرا داده گوش
حاش لله گر کند آشفته جز مدح علی مرغ عاشق کی به جز بر گل ترنم می‌کند
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم