فرهنگ معین (رُ یَ ) [ ع . رؤیة ] ۱ - (مص م . ) دیدن . ۲ - (اِمص . ) دیدار، دید. ۳ - (اِ. ) چهره . رئالیسم (رِ ) [ فر. ] (اِمر. ) واقع بینی ، حقیقت - جویی ، نمایاندن مناظر زندگی بی کم و زیاد و دخل و تصرف .
ویکی واژه چهره. رئالیسم (رِ) رؤیةدیدن.دیدار، دید.واقع بینی، حقیقت - جویی، نمایاندن مناظر زندگی بی کم و زیاد و دخل و تصرف.