دادگاهی

فرهنگ معین

(ص مر. ) مجبور به حضور در دادگاه برای محاکمه شدن .

ویکی واژه

مربوط به دادگاه، آنکه کارش به دادگاه کشیده شده است.
مجبور به حضور در دادگاه برای محاکمه شدن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال لنورماند فال لنورماند فال کارت فال کارت فال ورق فال ورق فال ماهجونگ فال ماهجونگ