خداحافظی

لغت نامه دهخدا

خداحافظی. [ خ ُ ف ِ ] ( حامص مرکب ) خدانگهداری. وداع. بدرود. ( یادداشت به خط مؤلف )
- غزل خداحافظی را خواندن ؛ خداحافظی کردن. بدرود گفتن. اصطلاحی است برای بیان «تمام شدن » و «بسر رسیدن وقت چیزی ».

فرهنگ عمید

گفتن «خداحافظ».

فرهنگ فارسی

یا خدا حافظی کردن . تودیع کردن بدرود گفتن .

ویکی واژه

saluto
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم