همم. [ هَِ م َ ] ( ع اِ ) ج ِ هِمّة. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). همت ها. اندیشه های بلند : اندر دلش دیانت و اندر کفش سخا اندر تنش مروت و اندر سرش همم.فرخی.هرکه را بینی با بخشش و با خلعت اوست همتی دارد در کار سخا، به ز همم.فرخی.همم بقایای امم در مهاوی قصور و نقصان قرار گرفته. ( تاریخ بیهقی ). گردش گردون نیارد همچو تو نیکوسیر دیده گردون نبیند همچو تو عالی همم.مسعودسعد.آرزوی جان ملک عدل و همم بود از ملک عادل همام برآمد.خاقانی. || آرزوها : یک همت تو حاصل گرداندم همم یک فکرت تو زایل گرداندم فکر.مسعودسعد.
فرهنگ معین
(هِ مَ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ همت .
فرهنگ عمید
= همت
فرهنگ فارسی
جمع همت ( اسم ) جمع همت
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] تکرار در قرآن: ۹(بار) قصد و اراده. به معنی حزن و اضطراب نیز در قرآن مجید بکار رفته است. . هر امت رسولشان را قصد کردند که بگیرندش. . و قصد کردند آنچه را که نرسیدند. * . یعنی زن قصد کرد یوسف را که از او کام بگیرد و یوسف هم اگر برهان پروردگارش را نمیدید زنرا قصد میکرد که از او کام بگیرد، برهان ظاهرا همان ایمان و عقیده راسخ یوسف «علیهالسلام» بود، یوسف بشری بود دارای غریزه جنسی اگر ایمان راسخ نداشت مثل آن زن بوی تمایل میکرد. * . یعنی گروهی را فکر خودشان مضطرب و ناراحت کرده بود و در باره خدا گمان ناحق میبردند.