لغت نامه دهخدا
گیردی آب جوی را پندام
چون بودبسته نبک راه ز خس.
( حاشیه برهان قاطع معین از فرهنگ اسدی ). || در خراسان بمعنی گوشه کوه است. ( فرهنگ نظام ).
نبک. [ ن َ ب َ / ن َ ] ( ع اِ ) ج ِ نَبْکة و نَبَکة. رجوع به نبکة شود.
نبک. [ ن َ ] ( اِخ ) قریه ای است بین حمص و دمشق. ( از معجم البلدان ).