قنطر

لغت نامه دهخدا

قنطر. [ ق ِطِ ] ( ع اِ ) سختی و بلا. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). داهیه. ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به قنطیر شود. || مرغی است مایل بسیاهی که بانگ کند و دبسی نیز خوانند آنرا. ( منتهی الارب )( اقرب الموارد ) ( آنندراج ). فاخته. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

(قِ طِ ) [ ع . ] (اِ. )۱ - بلا، سختی . ۲ - فاخته .

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - بلا داهیه سختی ۲ - فاخته .

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] تکرار در قرآن: ۴(بار)

ویکی واژه

بلا، سختی.
فاخته.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ای چینگ فال ای چینگ فال سنجش فال سنجش فال اوراکل فال اوراکل فال لنورماند فال لنورماند