قلدر

لغت نامه دهخدا

قلدر. [ ق ُ دُ ] ( ترکی ، ص ) خشن و تنومند. گردن کلفت. زورمند. قلچماق. رجوع به قلچماق شود.

فرهنگ معین

(قُ دُ ) [ تر. ] (ص . ) قوی ، گردن کلفت .

فرهنگ عمید

مرد پرزور، گردن کلفت، و خودسر.

فرهنگ فارسی

قولدور: مردپر وروگردن کلفت وخودسر
( صفت ) مرد قوی و زورگو : قلدر ملیونری گفت که آقای فلان جعبه ها دارد و هرجعبه پر از شمش طلاست . ( بهار ۷٠۴ :۱ )

ویکی واژه

قوی، گردن کلفت.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم