غنچه پیشانی

لغت نامه دهخدا

غنچه پیشانی. [ غ ُ چ َ / چ ِ ] ( ص مرکب ) کنایه از بیدماغ و اخمه رو. ( آنندراج ). آنکه ابروهای وی درهم و پیچدار باشد. عبوس. ( ناظم الاطباء ) :
در رکاب برق دارد پای حسن نوبهار
تا گلی در باغ داری غنچه پیشانی مباش.صائب ( از آنندراج ).تازه رویان گلستان غنچه پیشانی شدند
در بساط لاله و گل روی خندانی نماند.صائب ( از آنندراج ).|| زشت. ( ناظم الاطباء ). زشت رو.

فرهنگ معین

( ~ . ) (ص مر. ) ۱ - ترش رو، عبوس . ۲ - زشت روی .

فرهنگ عمید

آن که ابروهایش درهم باشد، اخم رو، اخمه رو، عبوس.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - آنکه ابروهای وی در هم و پیچدار باشد اخم رو ۲ - زشت روی .

ویکی واژه

ترش رو، عبوس.
زشت روی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال عشقی فال عشقی فال پی ام سی فال پی ام سی فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال سنجش فال سنجش