ظعن

لغت نامه دهخدا

ظعن. [ ظَ ع َ / ظَ ] ( ع مص ) رفتن. کوچ کردن. از جائی به جائی شدن :
او نیفتد درگمان از طعنشان
او نگردد دردمند از ظعنشان.مولوی.
ظعن. [ ظُ ع ُ / ظُ ] ( ع اِ ) ج ِ ظَعینة. رجوع به ظعینة شود.

فرهنگ معین

(ظَ ) [ ع . ] (مص ل . ) رفتن ، کوچ کردن .

فرهنگ عمید

رفتن، کوچ کردن.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ظعینه هودجها .
جمع ظعینه .

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی زَانٍ: مرد زناکار(مخفف زانی)
معنی ضَّأْنِ: میش
تکرار در قرآن: ۱(بار)
مسافرت. کوچ .از پوست چهار پایان خیمه هائی فراهم آورد که آنها را روز سفر رسیدو خضر سبک می‏دانید و سبک اند، این کلمه فقط یکبار در قرآن مجید یافته است. راغب گفته: ظعینه به معنی هودجی است که در آن زن هست و گاهی به زن ظعینه گویند.

ویکی واژه

رفتن، کوچ کردن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال امروز فال امروز فال راز فال راز فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی