شلجمی

لغت نامه دهخدا

شلجمی. [ ش َ ج َ ] ( ص نسبی ) منسوب به شلجم. به شکل شلجم. ( یادداشت مؤلف ). || اگر دو قوس از دایره بر سطحی محیط شود که هر دو از نصف دایره طولشان بیشتر باشد و انحداب یا کوژی آن دو در دو جانب باشد آن شکل را شلجمی گویند. ( فرهنگ فارسی معین ). به شکل شلغم. قطع زاید. شکل کروی که دو قطب آن اندک فروشدگی دارد. ( یادداشت مؤلف ). || مرواریدی است که پیرامون آن استداری عرضیانی مستوی باشد و فوق او به تقبیب و قاعده به استقامت مایل بود. ( جواهرنامه ).

فرهنگ فارسی

۱ - ( صفت ) منسوب به شلجم شلغمی . ۲ - ( اسم ) اگر دو قوس از دایره بر سطحی محیط شود که هر دو نصف از دایره طولشان بیشتر باشد . و انحداب یا کوژی آن دو در دو جانب باشد آن شکل را شلجمی گویند .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم