رهانده

لغت نامه دهخدا

رهانده. [ رَ دَ / دِ ] ( ن مف ) رهانیده. نجات داده شده. خلاص کرده. ( فرهنگ فارسی معین ). رجوع به رهانیده و رهاندن شود.

فرهنگ معین

(رَ دِ ) (ص مف . ) نجات داده شده ، خلاص کرده .

فرهنگ عمید

رهانیده، رهاشده، نجات داده شده.

فرهنگ فارسی

( اسم ) نجات داده شده خلاص کرده .

ویکی واژه

نجات داده شده، خلاص کرده.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال درخت فال درخت فال تک نیت فال تک نیت فال مکعب فال مکعب فال تاروت فال تاروت