راست خانه

لغت نامه دهخدا

راست خانه. [ ن َ / ن ِ ] ( ص مرکب ) که خانه راست دارد. که بر جهت واحدی است. که یکرویه است. آدم راست و امین را گویند و در اصطلاح کسی را گویند که با همه کسی از قرار راستی و درستی معاش کند. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ). کسی که با همه کس از روی راستی و درستی ودیانت و امانت معاش کند. ( ناظم الاطباء ) ( برهان ). به معنی کسی که راست و درست باشد. ( غیاث ) :
با من ای خاصگان درگه من
راست خانه شوید چون ره من.نظامی.چو راست خانه کسی ام که روزگار مرا
همی طرازد بر خط استوا پرده.کمال الدین اسماعیل ( ازآنندراج ). || کنایه از چیز راست و درست باشد. ( از آنندراج ). || مستقیم. درست :
کجیها شد ز شرعت راست خانه
کمانها نیز آمد بر نشانه.ناظم هروی ( از آنندراج ).|| راست رو : مهره شطرنج هرگاه راست برود راست خانه است و شاه شطرنج همیشه راست حرکت میکند. ( هفت پیکر چ وحید ص 100 ).

فرهنگ معین

(نِ یا نَ ) (ص مر. ) کنایه از: ۱ - شخصی که با همه کس از قرار راستی و درستی و امانت و دیانت رفتار کند. ۲ - هر چیز راست و درست .

فرهنگ عمید

۱. کسی که بنیان زندگانیش بر راستی و درستی باشد، آن که با همه کس از روی راستی و درستی رفتار می کند.
۲. راست ودرست.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - شخصی که با همه کس از قرار راستی و درستی و امانت و دیانت رفتار کند ۲ - هر چیز راست و درست .

ویکی واژه

کنایه از:
شخصی که با همه کس از قرار راستی و درستی و امانت و دیانت رفتار کند.
هر چیز راست و درست.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم