لغت نامه دهخدا خلاصی. [ خ ِ / خ َ ] ( حامص ) آزادی. رستگاری. رهایی. نجات. ( ناظم الاطباء ) : دل ز راحت نشان نخواهد دادغم خلاصی بجان نخواهد داد.خاقانی.گر از غم خلاصی طلب کردمی هم از نای نوشی سبب کردمی.خاقانی.|| شفا. || رهایی از بند و زندان. || فرار. || فلاح. ( ناظم الاطباء ).