لغت نامه دهخدا خلاصه کردن. [ خ ُ ص َ / ص ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) مختصر کردن. نتیجه بحث کلی را درآوردن. آنچه منظور از کلام طویلی است نشان دادن. حشو و زواید مطلبی را زدن. غرض کلامی را بیان کردن. کوتاه کردن. تخلیص. تلخیص. ( یادداشت بخط مؤلف ).