یکی یکی

لغت نامه دهخدا

یکی یکی. [ ی َ ی َ / ی ِ ی ِ ] ( ق مرکب ) یکی پس از دیگری. به توالی. پی هم. || فرداً فرد. هریک جداجدا. یکی بعد دیگری.

فرهنگ معین

(یِ. یِ ) (ق مر. ) ۱ - یکی پس از دیگری . ۲ - فرداًفرد، هر یک جداجدا.

فرهنگ فارسی

۱- یکی پس ازدیگری : حوادث زندگیش یکی یکی از جلوچشمش رژه میرفتند. ۲- فردافرد هریک جداجدا.

ویکی واژه

یکی پس از دیگ
فرداًفرد، هر یک جداجدا.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال کارت فال کارت فال سنجش فال سنجش فال تک نیت فال تک نیت فال مکعب فال مکعب