یک یک

لغت نامه دهخدا

یک یک. [ ی َ ی َ / ی ِ ی ِ ] ( ق مرکب ، اِ مرکب ) فردفرد. یکی یکی. یک نفر یک نفر. یک عدد یک عدد: شاگردان یک یک از در بیرون می روند. تک تک :
لاجرم گویی که یک یک ذره را
در درون پرده ای باری دگر.عطار.و به گاه خلوت و فرصت یک یک را عرضه می دارد تا نشان می فرماید. ( تاریخ غازانی ص 333 ). و رجوع به یکی شود.

فرهنگ عمید

۱. تک تک، یکی یکی.
۲. یکی پس از دیگری.

فرهنگ فارسی

(اسم ) مقیاس متداول درمیان گراورسازان برای تهی. گراورها و کلیشه هایی که درست معادل عکس تصویر اصلی باشد.
فرد فرد یکی یکی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال جذب فال جذب فال زندگی فال زندگی فال آرزو فال آرزو فال تک نیت فال تک نیت