پالش

لغت نامه دهخدا

پالش. [ ل ِ ] ( اِمص ) اسم مصدر از پالودن. افزون شدن و بالیدن و افزایش. ( برهان ). فزونی. افزونی. || تصفیه.

فرهنگ معین

(لِ ) (اِمص . ) تصفیه ، پالایش .

فرهنگ عمید

۱. تفحص، جستجو، کاوش.
۲. تصفیه.

فرهنگ فارسی

پالیدن
( اسم ) بالش .افزایش افزونی فزونی .

ویکی واژه

تصفیه، پالایش.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال ای چینگ فال ای چینگ فال تاروت فال تاروت فال تک نیت فال تک نیت