گوژی

لغت نامه دهخدا

گوژی. ( حامص ) صفت گوژ. خمیدگی. انحناء. حَدَب. دوتویی :
برحسرت شاخ گل در باغ گوا شد
بیچارگی و زردی و گوژی و نوانیش.ناصرخسرو.قَوَس ؛ گوژی پشت. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

۱ - خمیدگی انحنائ : قوس گوژی پشت . ۲ - قوس .

فرهنگستان زبان و ادب

{camber} [حمل ونقل هوایی] انحنای مقطع ماهیوار از لبۀ حمله تا لبۀ فرار
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال رابطه فال رابطه فال احساس فال احساس فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال عشق فال عشق