لغت نامه دهخدا
سروشت سال و مه اندر کنار است
به گفتارت همیشه گوشدار است.( ویس و رامین ). || محافظت کننده و نگاهدارنده را گویند. ( برهان ) ( آنندراج ). پاسبان و نگهبان و محافظ. ( ناظم الاطباء ) :
که جز تو خداوند پروردگار
نه پروردگارستمان گوشدار.شمسی ( یوسف و زلیخا ).پناهم تویی گوشدارم تویی
از این پس به پرهیزگارم تویی.شمسی ( یوسف و زلیخا ).که چندین تن بنده شهریار
که شان هست شاه جهان گوشدار.شمسی ( یوسف و زلیخا ).نه از جود یابد چو آمد کمی
نه بخلش بود چون شودگوشدار.ابن یمین.