گوشاسب

لغت نامه دهخدا

گوشاسب. ( اِ ) به معنی خواب دیدن باشد که عربان رؤیا گویند. ( برهان ) ( شعوری ج 2 ص 315 ). خواب دیدن. ( لغت فرس ). بوشاسپ. کوشاسب. ( برهان ) :
شنیدم که خسرو به گوشاسپ دید
چنان کآتشی شد به دورش پدید.ابوشکور ( از لغت فرس ).و نیز رجوع به بوشاسپ شود. || احتلام و شیطانی شدن. || جوانی که هنوز خطش ندمیده باشد. ( برهان ). || کابوس. ( ناظم الاطباء ). عبدالجنه. بختک. خفتک. خفتو. خرخجیون. فرنجک. دیوی که تنبلی آرد. دیو خواب سنگین. ( از حاشیه برهان در اشاره به معنی اوستایی کلمه ).

فرهنگ معین

(اِ. ) رؤیا، خواب .

فرهنگ عمید

۱. خواب.
۲. رؤیا، خواب خوش.

فرهنگ فارسی

به معنی خواب دیدن باشد که عربان رویا گویند . خواب دیدن .

ویکی واژه

رؤیا، خواب.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ای چینگ فال ای چینگ فال تک نیت فال تک نیت فال ابجد فال ابجد فال مارگاریتا فال مارگاریتا