گنجشک روزی
گنجشک روزی. [ گ ُ ج ِ ] ( ص مرکب ، اِ مرکب ) لب روزی. تنگ روزی. کردی خوردی. کم روزی.
( ~ . ) (ص . ) کنایه از شخص بینوا، کم درآمد یا بی نصیب از نعمت های مادی .
آن که رزق و روزی اندک داشته باشد، تنگ روزی.
آنکه در معاشش وسعی نباشد تنگ روزی .
کنایه از شخص بینوا، کم درآمد یا بی نصیب از نعمتهای مادی.