گلدار

لغت نامه دهخدا

گلدار. [ گ ُ ] ( نف مرکب ) منقوش به صورت گل و غیره : اطلس گلدار منقوش. مخمل گلدار. منقوش به نقوش از گل و غیر آن. مقابل ساده.

فرهنگ عمید

آنچه دارای نقش گل وبوته باشد: پارچهٴ گل دار.

فرهنگ فارسی

( صفت ) آنچه که دارای نقش گل و بوته باشد مقابل ساده : جام. گلدار پارچ. گلدار مخمل گلدار .
دهی است از دهستان منجوان بخش خدا آفرین شهرستان تبریز

فرهنگ اسم ها

اسم: گلدار (دختر) (فارسی) (گل) (تلفظ: gol dār) (فارسی: گلدار) (انگلیسی: gol dar)
معنی: آنچه که دارای نقش گل باشد، ( گل، دار = جزء پسین بعضی از کلمه های مرکب به معنی «دارنده» یا « نگه دارنده و محافظ» )، آن که دارای گل ( صفات گل ) است، ( به مجاز ) لطیف و زیبارو

دانشنامه عمومی

گلدار (لاس پالماس). گلدار ( لاس پالماس ) ( به اسپانیایی: Gáldar, Las Palmas ) یک شهرستان در اسپانیا است که در گران کاناریا واقع شده است.
گلدار ۶۱٫۵۹ کیلومترمربع مساحت و ۲۴٬۲۲۷ نفر جمعیت دارد و ۱۲۴ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال عشقی فال عشقی فال راز فال راز فال فرشتگان فال فرشتگان فال ورق فال ورق