گستاخانه

لغت نامه دهخدا

گستاخانه. [ گ ُ ن َ / ن ِ ]( ص نسبی ، ق مرکب ) دلیرانه و بی ادبانه. ( آنندراج ).

فرهنگ عمید

۱. جسورانه.
۲. دلیرانه، بی باکانه.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - جسورانه دلیرانه : مولانا محمد عالم از علمای شهر سمرقند بود . بغایت دلیر و خیره و شوخ طبع شود و در بحث بسیار سخنان گستاخانه میگفت ...
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال ورق فال ورق فال اوراکل فال اوراکل