گریبانگیر

لغت نامه دهخدا

گریبانگیر. [ گ ِ ] ( نف مرکب )گریبان گیرنده.مبتلاسازنده. دامنگیر. رجوع به گریبانگیر شدن شود.

فرهنگ معین

( ~ . ) (ص فا. ) مبتلا سازنده ، دامن - گیر.

فرهنگ عمید

۱. آن که گریبان کسی را بگیرد، گیرندۀ گریبان.
۲. [مجاز] کاری که بر عهدۀ شخصی بیفتد.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - آنکه گریبان کسی را بگیرد . ۲ - مبتلا سازنده دامنگیر .

ویکی واژه

مبتلا سازنده، دامن - گیر.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم