لغت نامه دهخدا
از رودکی شنیدم استاد شاعران
کاندر جهان به کس مگرو جز بفاطمی.معروفی بلخی.اگر بگروی توبروز حساب
مفرمای درویش را شایگان.شهید بلخی.به آیین پیشینگان مگروید
بدین سایه سروبن بگروید.دقیقی.بگوئید و هم زو سخن مشنوید
مگر خود بگفتار او بگروید.فردوسی.که آن را که خواهد دهد نیکوی
نگر جز به یزدان به کس نگروی.فردوسی.به که باید گرویدن ز پس از احمد؟
چیست نزد تو برین حجت و برهانی ؟ناصرخسرو ( دیوان چ دانشگاه ص 436 ).اگر بادیده ای نادیده مشنو
تو برهان خواه و بر تقلید مگرو.ناصرخسرو.رسول عجب داشت گفت ایشان امت من اند و بمن گرویده اند. ( قصص الانبیاء ص 59 ). یا عیسی خدا میفرماید من فرستم مائده را، هر که نگرود او را عذابی کنم. ( قصص الانبیاء ص 206 ). در سجود افتادند [ قوم یونس ] و گفتند بار خدایا بتو گرویدیم. ( قصص الانبیاء ص 136 ). گفت این محمد حق است ، بدو بگرو و ایمان آور. ( مجمل التواریخ والقصص ).
پیمبری به سخا گر کسی کند دعوی
ز دوستی سخا شاید ار بوی گروی.سوزنی.بدو باید که دانا بگرود زود
که جنگ او زیان شد، صلح او سود.نظامی.هست این را خوش جواب ار بشنوی
بگذری از کفر و بر دین بگروی.مولوی.سحرست چشم و زلف و بناگوششان دریغ
کین مؤمنان بسحر چنین بگرویده اند.سعدی ( بدایع ).از آن بمن گرویدند طائران حرم
که هر نوا که شنیدم شناختم ز کجاست.عرفی ( از آنندراج ).