گرمسیری

لغت نامه دهخدا

گرمسیری. [ گ َ ] ( ص نسبی ) منسوب به گرمسیر :
اگر چه جای باشد گرمسیری
نشاید کرد باسرما دلیری.نظامی.گرمسیری ز خشکساری بوم
کرده باد شمال را بسموم.نظامی.

فرهنگ فارسی

( صفت ) منسوب به گرمسیر : اگر چه جای باشد گرمسیری نشاید کرد با سرما دلیری . ( نظامی )
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم