لغت نامه دهخدا
شیر پشمین از برای گد کنند
بومسیلم را لقب احمد کنند.مولوی ( مثنوی چ نیکلسون ج 1 ص 21 ).- گد کردن ؛ گدایی کردن :
شکرت چه آرزو شد ز لب شکرفروشش
چو عباس دوس زوتر ز شکرفروش گد کن.مولوی ( از برهان قاطع چ معین ).سلطنت بگذاشت اکنون گد کند
نیک پندارد ولیکن بد کند.اسیری لاهیجی نوربخشی ( از آنندراج ).|| گدایی. ( برهان ). || گیاهی باشد. ( جهانگیری ).