کولخ

لغت نامه دهخدا

کولخ. [ ل َ ] ( اِ ) به معنی آتشدان و منقل باشد. ( برهان ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). ظاهراً گولخ است مخفف «گولخن » و با گیلکی «کله » ( منقل ) مقایسه شود. ( از حاشیه برهان چ معین ). رجوع به گولخ شود.
کولخ. [ ل َ ] ( اِخ ) با ثانی مجهول ، نام مردی بوده تورانی که اسفندیار را از راه هفت خوان به رویینه دژ رسانید. ( برهان ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). در فهرست ولف «کولخ » و «گولخ » نیامده و شخصی که اسفندیار را در هفتخوان رهنمایی کرد گرگسار بود. ( حاشیه برهان چ معین ).

فرهنگ معین

(لَ ) (اِ. ) آتشدان ، منقل .

فرهنگ عمید

۱. آتشدان، منقل.
۲. گلخن، گولخ.

فرهنگ فارسی

به معنی آتشدان و منقل باشد.

دانشنامه عمومی

کولخ یک منطقهٔ مسکونی در عربستان سعودی است که در استان مکه واقع شده است.

ویکی واژه

آتشدان، منقل.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم