کودره. [ ک َ دَ رَ / رِ ] ( اِ ) مرغ آبی باشد کوچک و در آب تیز نشیند، بزرگتر را از اوسوک دم خوانند و کوچکتر را خشنسار. ( صحاح الفرس ). مرغی است کبود که در آب باشد. ( معیار جمالی تألیف شمس فخری چ دانشگاه ص 436 ). نوعی از مرغابی باشد که مکان درآب سازد. گودر. گودره. ( برهان ). نوعی از مرغابی است که در آب مکان دارد و با لژن ( لجن ) میلی تمام ، لهذاگوشت آن بدبو است و مرغی ترسنده است. ( آنندراج ). مرغی است کوچک کبود که در آب نشیند. کندره و با کبود وکبوتر مقایسه شود. ( فرهنگ فارسی معین ) : باز شکارجوی ، هزیمت شد از شکار از کبر ننگرد به سوی کبک و کودره.کسایی ( از صحاح الفرس ).پیل از تو چنان ترسد چون کودره از باز شیر از تو چنان لرزد چون کبک ز شاهین.فرخی ( از آنندراج ).تا باز بازِ جود تو پرواز درگرفت زفتی به غوطه رفت بکردار کودره.سوزنی.خواهد که نسر طایر واقع شود ز چرخ تا در حیاض بزمش باشدچو کودره.شمس فخری.
فرهنگ معین
(کُ دَ رَ ) (اِ. ) نوعی از مرغابی .
فرهنگ فارسی
( اسم ) مرغی است کوچک کبود که در آب نشیند کندره . توضیح ازین تعریف که در فرهنگها ( معیار جمالی سروری ) آمده هویت آن شناخته نشد .
دانشنامه عمومی
شهر کودره ( به روسی: Кодре ) در کشور مونته نگرو واقع شده است. جمعیت این شهر ۸۸۳ نفر است.