کله خشک

لغت نامه دهخدا

کله خشک. [ ک َل ْ ل َ /ل ِ خ ُ ] ( ص مرکب ) کنایه از مردم دیوانه و سودایی مزاج باشد. ( از برهان ). کنایه از مردم دیوانه و سودایی مزاج باشد. ( از آنندراج ). مردم سودایی و دیوانه مزاج. ( ناظم الاطباء ). || تریاکی. ( از برهان ) ( از آنندراج ) ( فرهنگ فارسی معین ). تریاکی و معتاد به تریاک. ( ناظم الاطباء ). || کله شق. یک دنده.( فرهنگ فارسی معین ). || تخم مرغی را نیز گویند که آن را سرازیر گذاشته خشک کرده باشند. ( برهان ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ معین

( ~ . خُ ) (ص مر. ) (عا. ) ۱ - دیوانه مزاج . ۲ - کله شق ، یک دنده .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم