فرهنگ فارسی ( اسم ) ۱ - گوش. کلاه . یا به ( در ) کلا. کسی ننگریستن . نسبت بکسی بدید. تحقیر نگریستن و او را لایق آن ندانستن که نظری بجانب وی بیفکنند و حتی به کلاه گوش. او هم نظر بیندازند : ( چو کم آمد براه توش. تو ننگرد در کلاه گوش. تو ) . ( کلیله . مصحح مینوی )