لغت نامه دهخدا
- امثال :
همدان دورست کردوش نزدیک است . رجوع به کرد، کرت و کرذ شود.
کردو. [ ک َ ] ( اِخ ) قومی که بنابه گفته گزنفون در نواحی شمال دجله ساکن بوده اند. این نام در میان مورخان یونانی صورتهای کَردوک و کردک و کردوخ نیز آمده است. ( از کرد و پیوستگی نژادی و تاریخی او ص 92، 95 ).