کربان

لغت نامه دهخدا

کربان. [ ک َ ] ( ع ص ) اناء کربان ؛ آوند نزدیک به پری رسیده. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).

ویکی واژه

شکل قدیمی تلفظ کاروان یا کاربان. کَربان مسموع شده ولی تلفظ درست و قدیمی باید کِربان باشد، کِر همان خطی است که شتران هنگام جابجایی در حرکت ایجاد می‌کردند و بان مرد مستحفظ آنان بود.
کَربان در یک آهنگ به زبان آذربایجانی. سیندرین قِزلَر سیندرین قِزلَر، نبه کَربان‌نَن گَلِه‌رِه. به رقصید دختران به رقصیدن دختران، نبی از کاروان (مسافرت) می‌آید.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم