کرایه کردن

لغت نامه دهخدا

کرایه کردن. [ ک ِ ی َ / ی ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) به مزد گرفتن. ( زمخشری ). به اجاره گرفتن. || ارزیدن. قابلیت داشتن. سزاوار بودن. ( از یادداشت مؤلف ). لایق مراتب چیزی بودن. ( از آنندراج ). کرا کردن :
جهان کرایه دیدن نمی کند صائب
چو غنچه سر ز گریبان برون میار و برو.صائب ( از آنندراج ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال عشقی فال عشقی فال تک نیت فال تک نیت فال پی ام سی فال پی ام سی فال تخمین زمان فال تخمین زمان