کرایم

لغت نامه دهخدا

کرایم. [ ک َ ی ِ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ کریمة. زنان بامروت. ( فرهنگ فارسی معین ). || بزرگ قدر. ارجمند : هرگونه تحف و هدایا از کرایم اموال صامت و ناطق و نفایس اجناس لایق و فایق را وسیله سعادت یک التفات از بندگان آستان اقبال آشیان می ساختند. ( ظفرنامه یزدی از فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ معین

(کَ یِ ) (اِ. ) جِ کریمه . ۱ - زنان با مروت . ۲ - بزرگ قدر، ارجمند.

فرهنگ عمید

=کریمه

فرهنگ فارسی

جمع کریمه
( اسم ) جمع : کریمه ۱ - زنان با مرورت . ۲ - بزرگ قدر ارجمند : [ هر گونه تحف و هدایا از کرایم اموال صامت و ناطق و نفایس اجناس لایق و فایق را وسیل. سعادت یک التفات از بندگان آستان اقبال آشیان میساختند ] . ( ظفر نام. یزدی )
جمع کریمه .زنان با مروت یا بزرگ قدر

ویکی واژه

جِ کریمه.
زنان با مروت.
بزرگ قدر، ارجمند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال انگلیسی فال انگلیسی فال کارت فال کارت فال کارت فال کارت فال مکعب فال مکعب