کاوی. ( ع ص ) به آتش داغ دهنده به عضو. ( آنندراج ). سوزنده پوست را به آهن و مانند آن. ( از اقرب الموارد ).
فرهنگ معین
[ ع . ] (اِ. ) دارویی که سبب سوختن و ضمناً تصلب دهانة عروق و محل بریدگی و زخم در انساج بشود و بالنتیجه مجاری عروق را به هم آرد و مسام را بند کند مانند زاج و اسیدتری کلراستیک .
فرهنگ عمید
در آیین زردشتی، کسی که چشم دارد ولی حقیقت را نمی بیند. = کرپان
فرهنگ فارسی
( اسم ) دارو یی که سبب سوختن و ضمنا تصلب دهان. عروق و محل برید گی و زخم در انساج بشود و با نتیجه مجاری عروق را بهم آرد و مسام را بند کند مانند زاج و اسید تری کلر استیک .
دانشنامه عمومی
کاوی یک شهرداری فنلاندی زبان در منطقه ساوونیای شمالی در فنلاند است. است. کاوی همچنین بخشی از کارلیای تاریخی است. این شهرداری ۲٬۷۷۸ نفر جمعیت دارد و مساحت آن ۷۸۹٫۵۹ کیلومتر مربع ( ۳۰۴٫۸۶ مایل مربع ) است که ۶۷۴٫۱ کیلومتر مربع ( ۲۶۰٫۳ مایل مربع ) آن آب است. تراکم جمعیت ۴٫۸ ساکن در هر کیلومتر مربع ( ۱۲ ساکن در هر مایل مربع ) است.
ویکی واژه
در اوستا، لقب کاوی در بسیاری از موارد به اشخاص کمابیش افسانهای داده شده است و در روایات متأخر از ایشان سلاله جدیدی بنام کاویان یا کیانیان ساختهاند.[۱] دارویی که سبب سوختن و ضمناً تصلب دهانه عروق و محل بریدگی و زخم در انساج بشود و بالنتیجه مجاری عروق را به هم آرد و مسام را بند کند مانند زاج و اسیدتری کلراستیک. ↑ جالب توجه است اخلاف ویشتاسپ یا ویشتاسپسس لقب کاوی نداشتند.