کامیابی

لغت نامه دهخدا

کامیابی. [ کام ْ ] ( حامص مرکب ) نیکبختی واقبال. تمتع و برخورداری. ( ناظم الاطباء ). کامرانی. نجاح. ظفر. فوز. پیروزی. فیروزی. توفیق :
کام تو موقوف زاری دل است
بی تضرع کامیابی مشکل است.مولوی.

فرهنگ عمید

کامروایی، برخورداری از مراد و مقصود، نیک بختی.

فرهنگ فارسی

۱ - کامروایی کامرانی کامجویی مقابل نا کامی . ۲ - موفقیت فیروز مندی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم