کاسه پشت

لغت نامه دهخدا

کاسه پشت. [ س َ / س ِ پ ُ ] ( اِ مرکب ) لاک پشت و کشف را گویند. ( برهان ). سوراخ پا. سولاخ پا. باخه. سلحفات :
لقمه خور چرب کرد، زو فلک کاسه پشت
ورنه شدی خشک شیر دایه اطفالگان.سیف اسفرنگی ( از جهانگیری ).|| کنایه از آسمان هم هست. ( برهان ) ( آنندراج ). کنایه از فلک. ( انجمن آرا ).

فرهنگ معین

( ~ . پُ ) (اِ. ) ۱ - لاک پشت ، سنگ پشت . ۲ - کنایه از: آسمان ، فلک .

فرهنگ عمید

=لاک پشت

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - لاک پشت کشف سنگپشت : [ لقم. خور چرب کرد زو فلک کاسه پشت ور نه شدی خشک شیر دای. اطفال کان ] . ( سیف اسفرنگی ) ۲ - آسمان فلک .

ویکی واژه

لاک پشت، سنگ پشت.
کنایه از: آسمان، فلک.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم