کارگشا

لغت نامه دهخدا

کارگشا. [ گ ُ ] ( نف مرکب ، اِ مرکب ) کارگشای. تسهیل کننده کار. گشاینده کار. رجوع به کارگشای شود. || کسی که کارهای مردم را روبراه کند. واسطه. دلال.

فرهنگ معین

(گُ ) (ص فا. ) مشکل گشا، چاره جو.

فرهنگ عمید

١. [عامیانه] کسی که به دیگری کمک می کند و کار او را راه می اندازد، آن که مشکل کسی را برطرف می سازد، گشایندۀ کار.
٢. دلال، واسطه.
۳. (اسم، صفت ) خداوند.

فرهنگ فارسی

کارگشای:گشاینده کار، کسی که بدیگری کمک کندوکاراوراراه بیندازد
تسهیل کننده کار گشاینده کار

ویکی واژه

مشکل گشا، چاره جو.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال فرشتگان فال فرشتگان فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال کارت فال کارت فال تاروت فال تاروت