کاردو

لغت نامه دهخدا

کاردو. ( اِ ) آنچه از خرمابن برآید مانند دو نعل بر هم نهاده تیزاطراف و میان آن بارِ آن نهاده. شکوفه نخستین خرما. اول بار خرما. طلع. ( مهذب الاسماء ): ضَحک ، کاردو خرما. ( مهذب الاسماء ). ضَب ، شکوفه ای که از کاردو بیرون آید. ( مهذب الاسماء ). || مقراض بزرگی که پشم را بدان میبرند. || برش پشم گوسفند. || یک قطعه ابریشم. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

(اِ. ) ۱ - مقراض بزرگی که پشم را بدان می برند. ۲ - برش پشم گوسفند. ۳ - یک قطعه ابریشم . ۴ - آنچه از خرمابن برآید مانند دو نعل بر هم نهادة تیز اطراف و در میان آن بار آن نهاده ، شکوفة نخستین خرما، طلع .

فرهنگ فارسی

۱ - مقراض بزرگی که پشم را بدان می برند . ۲ - برش پشم گوسفند . ۳ - یک قطعه ابریشم . ۴ - آنچه از خرما بن بر آید مانند دو نعل بر هم نهاد. تیز اطراف و در میان آن بار آن نهاده شکوف. نخستین خرما طلع : [ و نخل - و خرماستانها - طلعها هضیم - که کاردوی آن نازکست و نرم چنانک در دهان نمی بریزد و کارد و آن خرما باشد که نخست پیدا آید در غلاف خردک خردک چون کنجد ] . ( تفسیر کمبریج ورق )
آنچه از خرمابن بر آید

فرهنگ اسم ها

اسم: کاردو (پسر) (فارسی) (تلفظ: kardu) (فارسی: کاردو) (انگلیسی: kardu)
معنی: نیرومند و پهلوان
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال پی ام سی فال پی ام سی فال تک نیت فال تک نیت فال قهوه فال قهوه استخاره کن استخاره کن