چهارتاق

لغت نامه دهخدا

چهارتاق. [ چ َ / چ ِ ] ( ص مرکب ) که تاق چهار دارد. || کاملاً باز ( ظاهراً در مقام مشابهت به چهارطاق و چهارطاقی ) صفت دری که کاملاً باز باشد. رجوع به چهارطاق شود:در چهارتاق است ؛ که هر دو لنگه آن به کلی بازست.

فرهنگ فارسی

که تاق چهار دارد ٠ یا کاملا باز ٠ صفت دری که کاملا باز باشد ٠

ویکی واژه

(قدیم): سازه‌ای کوچک و مسقف با چهار دیوار محصور، که معمولا در دشت نزدیک زمین زراعتی احداث می‌شد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم