چمنی

لغت نامه دهخدا

چمنی. [ چ َ م َ ] ( ص نسبی ) هر چیز سبزرنگ مانند چمن. ( ناظم الاطباء ).هر آنچه رنگی به سبزی چمن دارد. || نوعی از رنگ سبز. ( از آنندراج ). رنگی به رنگ سبزه چمن : سبز چمنی. || سایه سبزه. ( ناظم الاطباء ).
چمنی. [ چ َ م َ ] ( اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: از قرای بلوک رامجرد فارس است. ( از مرآت البلدان ج 4 ص 267 ).

فرهنگ عمید

به رنگ چمن، سبز.

فرهنگ فارسی

مولف مر آت البلدان نویسد : (( از قرای بلوک رامجرد فارس است ) )
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم