چسان.[ چ ِ ] ( ق مرکب ) ( از چه + سان ) برای طلب کیفیت. ( آنندراج ). مرادف «چگونه » در معنی. ( آنندراج ). برای طلب وضع. ( آنندراج ). چه طور و چه وضع و چه نحو و چه باعث و چگونه. ( ناظم الاطباء ). چون. چه جور : مرا زین پیش دیدستی ، نگه کن تا چسان گشتم نیم زانسان که من بودم ، دگر گشتم جوان گشتم.فرخی.و گرگویی که در معنی نیند اضداد یکدیگر تفاوت از چسان باشد میان صورت و اسما.ناصرخسرو.صدای ریختن خون من بلند نشد چسان جواب دهم چشم سرمه رنگ ترا؟؟ ( از آنندراج ).نهالی را که من چون تاک پروردم بخون دل چسان بینم بجام دیگران صائب شرابش را.صائب.
فرهنگ معین
(چِ ) از ادات استفهام به معنای چگونه ، چه جور.
فرهنگ عمید
چگونه، چه جور؟ چه طور؟.
فرهنگ فارسی
ازچه وسان، چگونه، چه جور، چه طور ( ادات استفهام ) چگونه ? چه جور? چه نحو ?:(( این مدت را چسان گذرانیدی . ) )