چاکاچاک

لغت نامه دهخدا

چاکاچاک. ( اِ صوت مرکب ) چکاچاک. چکچاک. بمعنی طراق طراق باشد. ( برهان ). صدای زدن شمشیر. ( فرهنگ انجمن آرا ) ( آنندراج ). صدای زدن شمشیر و مانند آن. ( فرهنگ نظام ).صدای برخورد شمشیر و تبرزین و خنجر و مانند آن. ( ناظم الاطباء ) آواز بهم خوردن آلات جنگ. صدایی که از زدن پی در پی شمشیر یا سلاح رزمی دیگر خیزد :
ز چاکاچاک کاج حاجب بوم
قفا گه سرخ کرده راست استاد.سوزنی.ترنگ تیرو چاکاچاک شمشیر
دریده مغز پیل و زهره شیر.نظامی.|| ( ص مرکب ) تراک و شکاف بسیار را نیز گویند. ( برهان ) ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). شکاف بسیار در لباس. ( فرهنگ نظام ). شکاف و تراک بسیار و شکاف در شکاف. ( ناظم الاطباء ). پاره پوره. شِدر پِدر.

فرهنگ معین

(اِصت . ) نک چکاچک .
(ص مر. ) دارای شکاف بسیار، پرشکاف ، پاره پاره .

فرهنگ عمید

= چکاچاک: ترنگ تیر و چاکاچاک شمشیر / دریده مغز پیل و زهرۀ شیر (نظامی۲: ۱۸۸ ).

فرهنگ فارسی

بهم خوردن اسلحه ازقبیل گرزوشمشیروتبرزین، پاره پاره، پرچاک، دارای شکاف وتراک بسیار
( صفت ) ۱- دارای شکاف بسیار پرشکاف . ۲- پاره پاره .
چکاچاک . چکچاک . بمعنی طراق طراق باشد .

ویکی واژه

دارای شکاف بسیار، پرشکاف، پاره پاره.
نک چکاچک.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال ای چینگ فال ای چینگ فال شمع فال شمع فال عشق فال عشق