چاروا. [ چارْ ] ( اِ رکب ) چارپا. مرکب سواری. ( برهان ) ( آنندراج ). مرکب چهار پا اعم از اسب یا الاغ یا اشتر. ( لغت محلی شوشتر خطی ) هرحیوان که بر چهارپا رود. حیوان بارکش. ماشیة. مال. اسب. الاغ. قاطر. شتر. مرکب. ستور. بارگی. دایرة؛ چیزی که محاذی آخر خوردگاه چاروا افتد. ( منتهی الارب ) : چاروایی دوسه و یک دو غلام چاروا هم به کری خواهم داشت.خاقانی.نه محقق بود نه دانشمند چاروایی بر او کتابی چند .سعدی.|| هر چیزی که چهارپا داشته باشد. ( برهان ) ( آنندراج ). || الاغ. حمار. درازگوش. یعفور. ( غالب دهات خراسان و در تداول روستائیان آنجا ). و رجوع به چارپا شود.
فرهنگ معین
(اِمر. ) چارپا، اسب ، خر، استر.
فرهنگ عمید
حیوان بارکش، مانند اسب، الاغ، استر، و شتر.
فرهنگ فارسی
چهارپا، حیوان بارکش، اسب، الاغ، استر، شتر ( اسم ) حیوان بارکش مانند اسب خر استر و شتر.