پیگیری

لغت نامه دهخدا

پی گیری. [ پ َ / پ ِ ] ( حامص مرکب ) عمل پی گیر. تعقیب. مداومت. اصرار. || برداشتن رد پای.

فرهنگ معین

( ~. ) (حامص . ) ۱ - تعقیب ، دنبال . ۲ - ادامه دادن .

فرهنگ عمید

تعقیب، دنبال کردن.

فرهنگ فارسی

عمل پی گیر . ۱- تعقیب دنبال کردن . ۲- برداشتن رد پای .۳- اصرار. ۴- مداومت .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم