پیگرد

لغت نامه دهخدا

پی گرد. [ پ َ گ َ ] ( نف مرکب ) کسی که در پی چیزی گردد. تعقیب کننده. || ( مص مرکب مرخم ، اِمص مرکب ) پی گشت. گشتن در پی چیزی.

فرهنگ معین

( ~. گَ ) ۱ - (مص مر. ) گشتن در پی چیزی . ۲ - (ص . ) کسی که در پی چیزی می گردد.

فرهنگ عمید

۱. گشتن در پی چیزی.
۲. (حقوق ) تعقیب و بازخواست کیفری.
۳. (صفت فاعلی ) کسی که در پی چیزی می گردد و اثر چیزی را جستجو می کند، پی گردنده، گردنده در پی چیزی.

فرهنگ فارسی

گشتن درپی چیزی، تعقیب وبازخواست، پی گرنده، جستجوپی چیزی، درپی چیزی گشتن
۱- ( مصدر ) گشتن در پی چیزی پی گشت . ۲- ( صفت ) کسی که در پی چیزی میگردد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
استخاره کن استخاره کن فال کارت فال کارت فال پی ام سی فال پی ام سی فال ماهجونگ فال ماهجونگ