پیش فروش

لغت نامه دهخدا

پیش فروش. [ف ُ ] ( اِخ ) دهی از دهستان زبرخان بخش قدمگاه شهرستان نیشابور. واقع در 8 هزارگزی شمال قدمگاه. کوهستانی ، معتدل ، دارای 407 تن سکنه. آب آن از قنات ، محصول آنجا غلات. شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آنجا مالروو کوهستانی صعب العبور است. اسد آباد زبرخان جزو همین ده احصاء شده است. ( فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9 ).
پیش فروش. [ ف ُ ] ( نف مرکب ) که پیش فروشد. که قبل از موعد مقرر و تهیه شدن جنس بها ستاند. || ( اِمص مرکب ) مال یا غله را قبل از مهیا شدن و حاضر بودن فروختن. فروش قبل از بدست آمدن جنس. بها ستدن پیش از تحویل مال یا غله. پیش فروشی.

فرهنگ معین

(فُ ) (اِمص . ) فروختن مال یا غله قبل از مهیا شدن ، دریافت پول پیش از تحویل مال یا غله .

فرهنگ عمید

فروختن کالایی که هنوز حاضر و موجود نیست و فروشنده پولی می گیرد که بعد آن را تحویل بدهد.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱- فروختن مال یا غله قبل از مهیا شدن بهاستدن پیش از تحویل مال یا غله . ۲-( صفت ) آنکه قبل از موعد مقرر و تهیه شدن جنس بها ستاند.

ویکی واژه

فروختن مال یا غله قبل از مهیا شدن، دریافت پول پیش از تحویل مال یا غله.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم