لغت نامه دهخدا
چگونه گیرد پنجاه قلعه معروف
یکی سفر که کند در نواحی لوهر.عنصری.بهر تلی بر از کشته گروهی
بهر غفجی بر از فرخسته پنجاه.عنصری.ای که پنجاه رفت و در خوابی
مگر این پنج روزه دریابی.سعدی.به پنجاه تیر خدنگش بزد
که یک چوبه بیرون نرفت از نمد.سعدی.هدف ؛ به پنجاه نزدیک گردیدن. اهداف ؛ به پنجاه نزدیک گردیدن. ( منتهی الارب ). || مخفف پنجاه درم که 160 مثقال است یعنی ده سیریا یک چارک.